مانی

...

اولین باری بود که من و مانی تنها به مرکز بهداشت میرفتیم ، تا قبل از این مامان جونی و بابا جونی مانی میومدند دنبالمون و با هم میرفتیم ، اما اینبار چون میخواستم برم سر کار ، خودم تنهایی بردمش . تجربه قشنگی بود . قد : 76 سانتیمتر وزن : 9 کیلو و 650 گرم دور سر : 46 سانتیمتر

اولین دندون مانی دراومد ... پایین ،سمت چپ ... دیشب وفتی داشتم باهاش بازی میکردم و می خندید متوجه شدم ،سریع یه قاشق چایخوری آوردم و زدم تن لثه اش وقتی تیک تیک کرد دیگه مطمن شدم . از خوشحالی بغلش کردم و 100 بار بوسیدمش ...هیچوقت توی زندگیم اینقدر احساس سبکبالی نکرده بودم ... خدایا شکرت ...خدایا صدهزار بار شکرت .... امروز اولین روز کاری بود ... مانی مهمون مامان جونیش بود !! بعدازظهر هم قراره بریم خونه اون یکی مامان بزرگش تا براش دندونی بپزیم ...

1.مانی از اون دسته بچه هایی هست که قطره آهنش رو خوب میخوره و خودش دهنش رو برای خوردن قطره اش باز میکنه ! 2. مانی عادت داره موقع خوابیدن دستش رو بندازه دور گردن من یا باباش ، کوچولوی ناز دوتا دستاش رو میندازه دور گردنم و سرشو میچسبونه به سرم و میخوابه !!! 3. مانی دالی کردن رو یاد گرفته ، تا میبینه که بهش توجه نمی کنیم باصدای بلند میگه دااا ...

امروز مانی 6 ماهه شد ،ما ، مامان و بابای مانی تصمیم گرفتیم که به مناسبت 6 ماهگیش این وبلاگ رو به نامش ایجاد کنیم .تصمیم داریم توی این وبلاگ از خاطرات زیبای زندگی مانی ، لحظات به یادماندنی بسازیم تا وقتی که پسر کوچولوی ما بتونه خوندن و نوشتن یاد بگیره و ما این دفترچه خاطرات الکترونیکی رو بهش تقدیم کنیم . به امید اون روز و به امید اینکه همه کوچولوهای دنیا سالم و شاد زندگی کنند ... ...

ماني در ۱٤ آوريل (۲٥ فروردين) ۲۱٦ميلادي در شمال بابل در استان اسورستان ، سرزمين ستاره شناسان و دانشمندان به دنيا آمد. در مورد محل تولد ماني اختلاف نظر زياد است اما ابوريحان بيروني محل تولد وي را ده مرآيينو در ناحيه نهر كوتا در شمال بابل مي‌نويسد. خود ماني هم در قطعه شعري مي‌گويد: «شاگردي شاكرم، برخاسته از سرزمين بابل.» پدر ماني، پتگ يا پاتگ از تبار شاهان اشكاني و اهل همدان بود كه با زني با نام مريم ازدواج كرد. مادر ماني با خانواده كمسركان از شاخه‌اي از خاندان شاهي اشكاني نسبت داشت. ...

معمولا بچه ها غذا خوردن رو از شش ماهگی شروع می کنند ولی ما از 10 روز پیش فرنی رو برای مانی شروع کردیم ، قبل از اونهم مانی انار و سیب رو با اشتها مزه میکرد و وقتی سرسفره کنار ما میشینه به غذا علاقه نشون میده ، ما هم با توجه به اینکه چه غذاهایی براش مضر نیست بهش اجازه میدیم که مزه ها رو امتحان کنه ، البته عده ای عقیده دارند اینکار باعث میشه بچه غذای خودش رو خوب نخوره ،عده ای هم عقیده دارن باعث میشیه که بچه خوش اشتها بشه .... ...

حدودا 2 ماهی میشه که مانی تلاش میکنه که به پهلو بخوابه ،وفتی که تو خوابه خودش رو یه پهلو میکنه و سعی میکنه توی همین حالت خودشو نگه داره ،گاهی موفق میشد و گاهی نمیشد ! ولی حالا کاملا یاد گرفته چطوری به پهلو بخوابه و اکثرا توی همین وضعیت خوابش میبره واین واسه من خیلی عجیبه که یه نوزاد به پهلو بخوابه و تا حالا ندیدم !!! کسی دیده ؟؟؟ ...

پسرم با اینکه تازه 6 ماهه شده ولی دست دادن رو یاد گرفته ، وقتی کسی بهش سلام میکنه دستش رو میاره جلو و دست میده ، البته اینکارو مامان جونیش بهش یاد داده و هر کی میبینه براش خیلی جالبه که مانی دست میده ... شاهدان عینی بیان کامنت بذارن !!! ...

الان چندوقتی هست که مانی توانایی اینو پیدا کرده که کف پاهاش رو با دستاش بگیره ولی چند روزی هست که علاوه بر گرفتن ، انگشتان پاهاش رو هم به دهانش میبره .همچنین یاد گرفته که جیغ بزنه و هروقت احساس تنهایی میکنه یا میخواد اعلام نارضایتی کنه با یه صدای زیر کشدار که از اعماق گلوش در میاره جیغ میکشه ،البته بعضی وقتا اینکار جزو بازی هاش به حساب میاد چون جیغ هاش یه آهنگ خاص رو تکرار میکنه  و زیر و بم خاصی داره درست مثل یه خواننده سوپرانو ... فکر می کنم مانی خواننده خوبی بشه چون به موسیقی هم علاقه خاصی داره وقتی براش آواز می خونی خوشش میاد و سکوت میکنه و با دقت بهت گوش میده مخصوصا آهنگ آهویی دارم خوشگله رو خیلی دوست داره  و از شنیدنش خوشحال میشه ... د...